امدن دینا به این دنیا
سلام دینای مامان/ میخوام برات تعریف کنم که کی و چه جوری به دنیا اومدی درست یک ساله پیش بود.من از چندروز قبل خونه پدرجون-بابای بابا- بودم بابا مرتم فکرکردم ضی هم تازه از سر کار اومده بود اما اون شب دیروقت اومد.من که خسته بودم زود خوابیدم .ساعت ٤ صبح بود که شما تصمیم گرفتی پا توی این دنیا بذاری-اما من جدی نگرقتداری تکون میخوری مثل همیشه اما نه ایدفعه فرق داشت.منم تا ساعت ٧صبح تحمل کردم اما دیدم نمیتونم به روی خودم نیارم اینجوری بود که مادرجون-مامان بابا- رو صدا کردم تا مادر جون وبابا مرتضی که خیلی خوش خوابه بیدار بشه نیم ساعت طول کشید القصه تا ما زنگ بزنیم ماشین بیاد که رانندش زن باشه -چلمن هم ...
نویسنده :
راحله
0:08