دینا دینا ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

دینای مامان وبابا

امدن دینا به این دنیا

1390/7/6 0:08
نویسنده : راحله
802 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دینای مامان/ میخوام برات تعریف کنم که کی و چه جوری به دنیا اومدیقلب      درست یک ساله پیش بود.من از چندروز قبل خونه پدرجون-بابای بابا- بودم  بابا مرتم فکرکردم ضی هم تازه از سر کار اومده بود اما اون شب دیروقت اومد.من که خسته بودم زود خوابیدم .ساعت ٤ صبح بود که شما تصمیم گرفتی niniweblog.com پا توی این دنیا بذاری-اما من جدی نگرقتداری تکون میخوری مثل همیشه اما نه ایدفعه فرق داشت.منم تا ساعت ٧صبح تحمل کردم اما دیدم نمیتونم به روی خودم نیارم اینجوری بود که مادرجون-مامان بابا- رو صدا کردم تا مادر جون وبابا مرتضی که خیلی خوش خوابه بیدار بشه نیم ساعت طول کشیدخوابالقصه تا ما زنگ بزنیم ماشین بیاد که رانندش زن باشه -چلمن هم باشه -گیجم باشه -تمام چراغ قرمز رو وایسه ١ساعتی طول کشیداسترسمن ساعت ٣٠/٨ داخل بیمارستان شهید باهنر کرج بودم.خلاصه بعداز ٢ساعت درد و رنج فراوان ساعت١٥/١٠صبح سه شنبه ٢٣ شهریور دینای من  عزیزدل من و بابا مرتضی به زندگیمون امید تازه ای داد و من بابت این فزشته ای که هدیه خداست  روزی صد هزار بار خدا رو شکر میکنمهوراهورا خدایا شکرتلبخندniniweblog.comniniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان آریان جون
6 مهر 90 0:30
خدا فرشته کوچولوتون رو ببخشه براتون
تولدش مبارک.


ممنونم عزیزم.کوچولوی شما هم همیشه تنش سالم باشه ولباش خندون.