شیرین زبونیهای ممووووووول مامانی
ابن بارهم مثل همیشه یه سلام بلندبالای زیبا به مموووول خودم دینا عسلی
دختر مهربون من این روزها بسار شیرین زبون شده واونقدر قشنگ حرف میزنه که دل همه رو برده.
دینا عسلی به من میگه مامانی بلاسمو (لباسمو) بتوشون (بپوشون) بریم بیرون یعنی من عاشق این بتوشون گفتنشم
دینا عسلی من موقع خواب به من میگه مامانی لالالی (لالایی) بذار من بخوابم یعنی من عاشق این لالالی گفتنشم
دینا عسلی به من میگه مامانی خوراکی بده ومن کاملا میفهم منظور از خوراکی یعنی بستنی بعد براش یه چیز دیگه میبرم میگه مامانی یعنی بتتینی بده. راستی به لواشک هم میگه لاکی .خیلی هم لواشک دوست داره یعنی من عاشق لواشک خوردنشم با اون لبو لوچه چسبناک و قرمزیش
دینا عسلی هر وقت تو ماشین میشینه به بابایی میگه بابایی برام شاه نداره رو میذاری؟منظور مموول من اهنگ شماعی زاده است یعنی من عاشقشم وقتی که با اهنگ خودش هم میخونه وخوشحالی میکنه
هروقت که از دست دینا ناراحتم و میخوام دعواش کنم به من میگه مامانی دعوام نکن با من حرف بزن یعنی اون موقع دلم میخواد بچلونمش
از همه جالبتر اینه که هروقت دستش یا پاش درد میگیره به من میگه مامانی دست گیرید یعنی من دیونه ی این گیرید گفتنشم
دینای من عاشق این کارتون انگری برد شده هرجا پوستری ببینه سریع میگه مامانی برای من هنگری برد میخری؟
دینای من وقتی خودش داره بازی میکنه با خودش زمزمه میکنه ایا بدم ؟ این ندم ؟ منظورم بازهم اهنگ شماعی زاده است بعد که شعر یادش میره به بابایی میگه بابایی میشه برام بخونیییییی بعد پدر ودختر درحالی که همو بغل کردن بازم شعر میخونن